آیسانآیسان، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره
آیسانآیسان، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره
آیسانآیسان، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره
آیسانآیسان، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره
آیسانآیسان، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

آیسان نخودچی مامان و بابا

11 ماهگی

سلام دختر کوچولوی شیرین مامان  روزهاو ماه ها تند تند گذشتند و انگار همین دیروز بود که بدنیا اومده بودی دخترکم...  دلم میخواد همینجوری کودک بمونی مامانی ،دنیای آدم بزرگا خیلی فرق داره خیلی پر تنش هستش بعضی وقتها فکر میکنم میگم نکنه دخترم نتونه طاقت بیاره و سختی های زندگی بهش در آینده فشار بیاره . هر چقدر هم من و باباییت برات کم نذاریم و بهترین زندگی و داشته باشی باز هم وارد زندگی خودت که بشی همیشه چیزهایی وجود داره که بخواد باعث رنجشت بشه دخترم. امیدوارم زنده باشم و بتونم کمک و راهنماییت کنم  از خودت بگم که انقدر شیطون و بازیگوش شدی که من و باباییت فقط حواسمون باید باشه که جنابعالی آتیش نسوزونی. دندونهای پایینیت که تو 1...
5 دی 1394

پایان 10 ماهگی

سلاااااام پرنسس مامان چند روزی هست که میخوام بیام برات بنویسم ولی چه کنم که انقدر شیطون شدی وقت نکردم بیام و خاطرات این ماهتو زود تر بنویسم.الان اومدی سراغ لب تاب و محکم میکوبی روش و نمیذاری من تایپ کنم دندونهای بالاییت هنوز در نیومده ولی خیلی داری اذیت میکنی مشخصه که همین روزهاست مرواریدهای بالاییت هم خودشون و نشون بدن.واااای خیلی اذیت میکنی هنوز راه نیفتادی ولی  دستتو میگیری به همه جا بلند میشی.همین چند لحظه پیشم جلوی گاز داشتی شعله رو زیاد میکردی که یهو دیدم.خیلی خطرناک شدی دیگه منم انقدر دنبالت میام وزن کم کردم   راستی این ماهیی که گذشت عروسی حسین پسر خالم بود .امیدوارم خوشبخت بشن یه س...
30 آبان 1394

پایان 9 ماهگی

سلام دختر خوشگل و شیرینم دیروز یعنی 18 مهر 9 ماهگیت تموم شد و باهم رفتیم درمانگاه برای قد و وزنت و چکاپ. البته خودم تو خونه مرتب وزنت میکنم که اگه خدای نکرده وزنت پایین اومد ببرمت دکتر ... قدت 76 بود و از ماه پیش تغییری نکردی و وزنت 11،150 بود که عالی بود و از روی نمودار کنترل وزن و قدت بالاتر رفته بود و از حالت عادی زذه بود بالاتر.دکتری هم که اونجا بود دیدت گفت اصلا بهش نمیخوره ماشالا انقدر وزن داشته باشه .دخترم مثل مامانت استخون بندی پر داری و اصلا نشون نمیده وزنت نسبت به هیکلت بالاتر باشه.... و من وقتی شنیدم که دکتر گفت باید رژیم بگیره تا خدای نکرده دیابت نگیره ،تازه نیشم بسته شد و ناراحت شدم  آخه کدوم مادری هست که...
19 مهر 1394

پایان 8 ماهگی

سلام پرنسس مامان امروز 8 ماهگیت تموم شدو وارد ماه نهم از زندگیت شدی.وزنت الان 10 کیلو شده و قدت 76 زیاد حال و حوصله ندارم آخه واسه اولین بار مریض شدی... خیلی بهت وابسته ام دسته خودم نیست الان یک هفته میشه که ویروس وارد بدنت شده و سرماخوردی و اسهال گرفتی.الهی بمیرم هیچی نمیخوری و همش بهونه میگیری و دوست داری فقط تو بغلم باشی... امروز بردمت آزمایش دادی .منم تو این چندوقته نه غذای درست و حسابی خوردم نه اعصاب راحتی مونده برااام.باباییتم خیلی غصه میخوره و ناراحته.خیلی سخته انشالله خدا هیچ بچه ای و مریض نکنه. از شیطونیای قبل از مریضیت بگم که چهاردست و پا میری و دستتو میگیری هرجا که گیرت بیاد و خودتو میکشی بالا؛ انگار ...
18 شهريور 1394

مادربودن و ...

چند ساعت خواب پیوسته بزرگ‌ترین آرزوی همه مادرانی که در طول شب به شیرخوارشان شیر می‌دهند، همین است: چند ساعت خواب پیوسته. اصلا مهم نیست که نوزاد عزیز شاید 12 ساعت هم بخوابد. وقتی قرار باشد هر یک ساعت یک بار بلند شوی و بچه را شیر بدهی و آروغ بگیری و دوباره بخوابانی، همه آن 12 ساعت کوفت آدم می‌شود! طوری که آدم آرزو می‌کند فقط 4 ساعت بخوابد، اما پیوسته. آرزویی که رسیدن به آن برای بعضی‌ها 6 ماه، بعضی‌ها یک سال و بعضی‌ها چند سال طول می‌کشد. بهشت خودش را دو دستی تقدیم زیر پای این گروه آخر می‌کند!   یک لیوان چای داغ همیشه ماجرا از "یه لیوان چایی بخورم، حالم جا بیاد!" ش...
16 شهريور 1394

پایان 7 ماهگی

سلام زندگی مامان امروز یک هفته هست که وارد 8 ماهگی شدی شیرین عسلم اولین روز 8ماهگیت بردمت درمانگاه واسه کنترل ، خداروشکر همه چیز عالی بود.وزنت 9،750 و قدت 74 بود که روی نمودار عالی بود.امیدوارم تا آخرش همینجوری باشی و واسه دندون درآوردن وزن کم نکنی... از شیطونیات که هرچی بگم کمه،وقتی تو روروئک میشینی با سرعت میری سراغ میز تلویزیون و کلا هرچی تو دستت بیاد میکشی، یاد گرفتی بشینی و سینه خیز جلویی بری و الانم داری سعی میکنی چهاردست و پا بری، البته روی پاهات حالتشو میگیری ولی خودتو پرت میکنی جلویی... یه چندباری هم باصورت اومدی پایین  و اینکه دیگه تو کریر نمیشینی و خودتو میندازی پایین.از باباییت بگم که وقتی درو باز میک...
27 مرداد 1394

روزت مبارک دخترم

  دختر داشتن قشنگه... دختر داشتن یعنی رنگ زندگیت صورتی دختر داشتن یعنی کمدی پرار لباسهای خوشرنگ دختر داشتن یعنی اتاقی پر از عروسکهای ریز و درشت دختر داشتن یعنی پچ پچ های شبانه مادر و دختری کنار یه تخت کوچیک صورتی دختر داشتن یعنی یه کشو پراز گل سرهای رنگی رنگی دختر داشتن یعنی لاک های رنگ و وارنگ خنده های از ته دل،موهای بلند،دامن های زیبا... در یک کلام دختر داشتن یعنی عشق... دخترکم روزت مبارک عشق مامان اصلا دوست ندارم زود بزرگ شی از شاد بودن و سادگی و قهقهه زدن و لوس شدن لذت ببر،آروم آروم بزرگ شو و  زود به دنیای ما آدم بزرگها نزدیک نشو...از هیجان کودکیت لذت ببر قشنگم دخترم...
27 مرداد 1394

دخمل شیطون

عشق کوچولوی مامانی از وقتی وارد 7 ماهگی  شدی یاد گرفتی تا روی دستهات بلند بشی , دستهات رو میزاری زمین و خودت رو روی دستهات بلند میکنی ولی هیچ خبری از سینه خیز رفتن نبود.البته دیروز یاد گرفتی که سینه خیز عقبی بری. هفته ی دیگه وارد 8 ماهگیت میشی.البته دور در جاهم بلدی بزنی مامانی.چند روز پیش برای سنجش شنوایی رفتیم درمانگاه که خدارو شکر عالی بودی و مثل نوزادیت یه گوشت شنواییش بیشتره؛ یادم باشه نصیحت هامو تو اون گوشت بهت بگم از شیطونیات بگم که از همون درمانگاه انقدر دستگاه شنوایی سنج و خودکار و کاغذ و کشیدی و شیطونی کردی که مسئولش گفت حتما یکسالگی خواب بیارش.منم یه خورده ناراحت شدم البته حق داشت جدیدا خیلی شیطون شدی جیگ...
9 مرداد 1394

من یه مامانم

من يه مامانم....... خيلي وقته كه ديگه لباساي قبلم اندازم نيست اما......ازينكه ميبينم فرزندم روز به روز با بزرگ شدنش لباساش ديگه اندازش نيست حس خيلي خوبي دارم. چاق شدم و اندامم ديگه مثه قبل نيست.... اما وقتي فرزندم و نگاه ميكنم و قد و بالاشو ميبينم ذوق ميكنم خيلي وقته كه ديگه وقت نميكنم ارايش كنم ...اما وقتي فرزندم اراسته است و زيبا همه چي يادم ميره. خيلي وقته كه براي خودم وقت زيادي ندارم ....اما ازينكه تمام وقتم صرف رسيدگي به فرزندم ميشه يه جور خاصي خوشحالم خيلي وقته كه نتونستم غذامو تا گرمه و لذت داره تا اخرش بخورم......اما وقتي فرزندم شيرشو با ميل ميخوره و تموم ميشه انگار خوشمزه ترين غذاهاي دنيا رو خوردم خيلي وقته نتونستم كتا...
8 مرداد 1394