آیسانآیسان، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره
آیسانآیسان، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره
آیسانآیسان، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره
آیسانآیسان، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره
آیسانآیسان، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره

آیسان نخودچی مامان و بابا

من یه مامانم

1394/5/8 13:31
نویسنده : مامان آیسان
876 بازدید
اشتراک گذاری

من يه مامانم.......
خيلي وقته كه ديگه لباساي قبلم اندازم نيست اما......ازينكه ميبينم فرزندم روز به روز با بزرگ شدنش لباساش ديگه اندازش نيست حس خيلي خوبي دارم.
چاق شدم و اندامم ديگه مثه قبل نيست.... اما وقتي فرزندم و نگاه ميكنم و قد و بالاشو ميبينم ذوق ميكنم
خيلي وقته كه ديگه وقت نميكنم ارايش كنم ...اما وقتي فرزندم اراسته است و زيبا همه چي يادم ميره.
خيلي وقته كه براي خودم وقت زيادي ندارم ....اما ازينكه تمام وقتم صرف رسيدگي به فرزندم ميشه يه جور خاصي خوشحالم
خيلي وقته كه نتونستم غذامو تا گرمه و لذت داره تا اخرش بخورم......اما وقتي فرزندم شيرشو با ميل ميخوره و تموم ميشه انگار خوشمزه ترين غذاهاي دنيا رو خوردم
خيلي وقته نتونستم كتاب مورد علاقمو بخونم.....اما وقتي با عشق با فرزندم حرف ميزنم واون به چشمانم زل ميزنه زيباترين متن هاي عاشقانه رو تو عمق نگاهش ميخونم
خيلي وقته.......
خيلي وقته......
خيلي وقته........
همه ي اين خيلي وقته ها رو با يك لبخند كودكم عوض نميكنم
دلم ضعف میرود برای دنیای مادری
دنیایی که متعلق به خودت نیستی
همه جا حضور کسی را احساس میکنی که آنقدر بی پناه است که اغوش تو ارام ش میکند
آنقدر کوچک است که دستهای تو هدایتش میکند
آنقدر ضعیف است که شیره جان تو پرورش ش میدهد
مادری را دوست دارم …………. چون به بودنم معنا میدهد
چون ارزشم را به رخم میکشد
و یادم میدهد هزار بار بگویم ((جانم ))کم است برای شنیدن ((مادر ))از امانت خدایم

مادری را دوست دارم ………
هرچند در آیینه خودم را نمیبینم
آن زن خسته …. ژولیده و کم خواب در قاب آیینه را تنها وقتی میشناسم که دستهای فرشته ای به گردنم گره میخورد
و باخنده از من میخواهد که عکسی دو نفره بگیریم
و آنوقت هست که من زیبا میشوم و زیباترین ژست دونفره را در قاب آیینه حک میکنم

مادریم را خیلی دوست دارم
مادريم را خيلي دوست دارم.....

پسندها (5)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)